شدت خارش در کهیر مزمن با افسردگی و التهاب مرتبط است

یک پژوهش چندملیتی تازه که داده‌های بیش از سه‌هزار بیمار مبتلا به کهیر مزمن خودبه‌خودی (CSU) را بررسی کرده، نشان می‌دهد شدت خارش در این بیماری ارتباط تنگاتنگی با التهاب بدن، افسردگی، کاهش کیفیت زندگی و افزایش نیاز به خدمات درمانی دارد. کهیر مزمن خودبه‌خودی (CSU) یک بیماری با منشأ ماست‌سل است که با کهیر مکرر، آنژیوادم یا هر دو به مدت بیش از ۶ هفته همراه است و بین نیم تا یک درصد از جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

این مطالعه نشان داد حدود ۲۶ درصد بیماران از خارش شدید رنج می‌برند. این گروه بیش از سایرین دچار افزایش تعداد گلبول‌های سفید، بالا بودن نرخ رسوب گلبول‌های قرمز (ESR)، بی‌حالی و حتی تب‌های مکرر بودند. همچنین احتمال ابتلا به افسردگی در آنان بیشتر گزارش شد. جالب‌تر اینکه افراد با قومیت خاورمیانه‌ای نسبت به سایر جمعیت‌ها بیشترین شانس را برای تجربه خارش شدید داشتند.

پیامدهای خارش محدود به علائم جسمی نبود؛ بیماران با خارش شدید به‌طور میانگین ۴.۳ شب در هفته دچار اختلال خواب بودند. کیفیت زندگی آنان در مقایسه با بیماران بدون خارش به شدت افت کرده بود و مشکلات روانی–اجتماعی از جمله اضطراب، ناتوانی در انجام فعالیت‌های روزمره و روابط انسانی نیز در آنها بیشتر دیده می‌شد.

افزون بر این، استفاده از خدمات درمانی در این بیماران بالاتر گزارش شد. آنان به‌طور متوسط بیش از چهار بار در سال به پزشک عمومی یا متخصص پوست و آلرژی مراجعه کرده‌اند و یک‌چهارمشان حداقل یک بار راهی اورژانس شده‌اند. از نظر اقتصادی و تحصیلی نیز بار بیماری بالاست: بیماران با خارش شدید به‌طور میانگین ۱۵ روز در سال از کار یا تحصیل غیبت داشتند، در حالی که این عدد در سایر گروه‌ها کمتر بود.

خبر خوب اینکه درمان‌های نوین می‌توانند امیدبخش باشند. نتایج نشان دادند مصرف داروی بیولوژیک اومالیزوماب با کاهش معنادار شدت خارش همراه است، در مقابل، مصرف آنتی‌هیستامین‌های نسل دوم با دوزهای بالاتر بیشتر در بیمارانی مشاهده شد که به درمان‌های معمول پاسخ نداده و دچار خارش شدیدتر بودند.

به گفته نویسندگان این پژوهش که در مجله معتبر Journal of Allergy and Clinical Immunology: In Practice منتشر شده است، شدت خارش باید به‌عنوان یک شاخص مستقل و یک هدف درمانی جدی در نظر گرفته شود. آنها تأکید کردند که ارزیابی دقیق خارش و استفاده از درمان‌های فردمحور، به‌ویژه در بیماران مقاوم به درمان، می‌تواند هم کیفیت زندگی بیماران را بهبود دهد و هم بار اقتصادی و اجتماعی این بیماری را کاهش دهد.

امتیازات

امتیاز شما به این مطلب چیست؟

امتیاز شما به این مطلب چیست؟

ثبت دیدگاه

دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید.
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است!