آلزایمر سالهاست که یکی از بزرگترین معماهای پزشکی جهان به شمار میرود. بیماریای که نه تنها حافظه و تواناییهای شناختی میلیونها نفر را میگیرد، بلکه کیفیت زندگی بیماران و خانوادههایشان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. اما یافتههای تازه، چشمانداز جدیدی برای درک و درمان این بیماری ارائه کردهاند: لیتیوم، همان عنصر معدنی که بیشتر به عنوان داروی اختلالات خلقی شناخته میشود، ممکن است نقشی بسیار فراتر از تصور در سلامت مغز داشته باشد.
مطالعهای که اخیراً در مجله معتبر Nature منتشر شده، نشان میدهد لیتیوم به طور طبیعی در مغز وجود دارد و در عملکرد طبیعی آن نقشی کلیدی ایفا میکند. تا پیش از این، دانشمندان لیتیوم را بیشتر در نقش یک داروی تثبیتکننده خلق میشناختند که برای درمان بیماریهایی همچون اختلال دوقطبی و افسردگی تجویز میشد. اما یافتههای جدید حاکی از آن است که کاهش سطح این عنصر در مغز میتواند یکی از نشانههای اولیه ابتلا به آلزایمر باشد. دلیل آن نیز ارتباط مستقیم لیتیوم با پلاکهای آمیلوئید بتاست؛ همان رسوبات سمی که از ویژگیهای بارز این بیماری محسوب میشوند.
برای بررسی دقیقتر، محققان نمونههای مغزی افراد فوتشده را در مراحل مختلف سلامت شناختی—از افراد سالم گرفته تا کسانی که آلزایمر پیشرفته داشتند—مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. نتیجه شگفتانگیز بود: از میان ۲۷ عنصر کمیاب موجود در مغز، تنها لیتیوم تفاوت قابل توجهی میان این گروهها داشت. سطح این ماده معدنی در همان مراحل ابتدایی زوال شناختی به طور محسوسی کاهش یافته بود و در بیماران آلزایمری به کمترین میزان خود رسیده بود.
این یافتهها تنها به بررسیهای انسانی محدود نماند. دانشمندان در ادامه آزمایشهایی را روی موشها انجام دادند. موشهایی که رژیم غذایی کم لیتیوم دریافت کردند، سریعتر پیر شدند و نشانههایی از التهاب مغزی و ضعف شناختی از خود بروز دادند. همچنین در موشهای مبتلا به آلزایمر، کاهش لیتیوم موجب تسریع تشکیل پلاکهای آمیلوئید و فعال شدن سلولهای ایمنی مضر مغز شد. اما نکته امیدوارکننده زمانی ظاهر شد که به این موشها ترکیبی به نام لیتیوم اوروتات داده شد. نتیجه، معکوس شدن آسیبهای مغزی و بهبود قابل توجه عملکرد حافظه بود.
این نتایج توجه دانشمندان و متخصصان را در سراسر جهان برانگیخته است. دکتر بروس یانکنر از دانشکده پزشکی هاروارد میگوید:
«این ایده که کمبود لیتیوم میتواند یکی از دلایل آلزایمر باشد، رویکرد درمانی کاملاً تازهای را پیشنهاد میکند.»
او البته تأکید میکند که برای تعمیم این یافتهها باید مطالعات بالینی انسانی انجام شود، اما نتایج اولیه بسیار دلگرمکنندهاند.
از سوی دیگر، دکتر منیشا پارولکار، متخصص سالمندان، این کشف را نقطه عطفی در نگرش به آلزایمر میداند. او توضیح میدهد که درمانهای موجود سالها تنها بر حذف پلاکهای آمیلوئید متمرکز بودهاند، در حالی که آلزایمر یک بیماری چندوجهی است. به باور او، لیتیوم میتواند مغز را مقاومتر کند و همانند یک «برنامه ورزشی برای مغز» عمل کند؛ برنامهای که حتی اگر بیماری آغاز شده باشد، باز هم میتواند روند تخریب را کند کرده و از سلولهای سالم محافظت نماید.
دکتر پیتر گلیبوس، متخصص مغز و اعصاب نیز با «خوشبینی محتاطانه» به این نتایج نگاه میکند. او معتقد است که اندازهگیری سطح لیتیوم در مغز میتواند به عنوان یک شاخص زیستی برای تشخیص زودهنگام عمل کند. همچنین درمان با لیتیوم اوروتات پتانسیل آن را دارد که نه تنها روند بیماری را کند سازد، بلکه تغییرات آسیبزا در مغز را معکوس کند.
بهرغم آنکه هنوز مسیری طولانی برای تبدیل این یافتهها به درمانی قطعی در پیش است، این کشف نقطه عطفی مهم در تحقیقات آلزایمر به شمار میرود. اگر مطالعات انسانی هم نتایج مشابهی را تأیید کنند، لیتیوم میتواند به یکی از کلیدهای اصلی در قفل پیچیده آلزایمر تبدیل شود و امید تازهای برای میلیونها بیمار در سراسر جهان به ارمغان آورد.

ثبت دیدگاه
دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید.